
راکاپوشی، شاہراہ قراقرم سے۔در يكى از جنگها، عده اى را اسير كردند و نزد شاه آوردند۔ شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند۔ اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفته اند: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد۔ ملك را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت۔وزير ديگر كه ضد او بود گفت : ابناي جنس مارا نشايد در حضرت پادشاهان جز راستي سخن گفتن۔اين ملك را دشنام داد و ناسزا گفت ۔ ملك روي ازين سخن درهم...